من به دنبال خودم می گردم
من خودم گم شده ام
من از آغاز جهان گم شده ام
ز من گمشده آیا تو نشانی داری؟
تو خودت پیدایی ؟
هان ! نکند گم شده ای ؟
من که از روز ازل گم شده ام
تو اگر پیدایی
کمکم کن شاید
که نشانی یابم
ز خودم یا که ز تو
یادم آمد انگار
که به من می گفتند
پدرم آدم بود
مادرم ... هان ! آری ، مادرم حوا بود
تو بگو ای همزاد
ز خودت نام و نشانی داری؟
من که دیگر چیزی ز خودم یادم نیست
من ، تو ، آنها ، اینجا
همه سرگردانیم
ما همه حیرانیم
ما همه گم شده ایم
بهتر آن است که با یکدیگر
پی پیدا شدن خود باشیم
ما همه گم شده ایم
ما همه گم شده ایم.
18-11-1392
پر از احساستم
واکن درو رو قلبم ای
رویای شیرینم
امیدم ، مهربانم
نازنین من
دل من
واسه قلب تو
ستاره چیده از تو آسمونای محبت
تا بذاره توی دستات
تا بفهمی عاشقت بوده که
درهای دلش وا بوده یه عمری برات تا بعد
از این همه دوری و مهجوری
روزی برگردی توقلبش همون جایی که عمری
منتظر بوده.
I am full of feeling you
Leave the door of your heart open to me
O’ , my sweat dream, be
Very kind to me , for
Ever
17-11-1392
لرزه بر اندام آب افتاده است
گوئیا احساس خواب افتاده است
آسمان چشمان خود را بسته است
آب از چشم شراب افتاده است
اسیر مهر توام مهربان
بیا
و
بگیر
مرا چونان تو در آغوش مهربان خودت
که گم شودم
هر چه هست
نام و نشان
ز خودپرستی و خودخواهی و هوا و هوس
سروده شده در تاریخ 16-11-1392
تشنگی کویر دلم
کویر
تشنه
منم تشنه تر ز کویر
منم که منتظرم تا بباری تو
بر این دل کویری خشکیده دلگیر
نگو که تشنگی ام را نمیشناسی تو
نگو که از دل من بی خبر بودی
نگو که از گذر اتفاقی دوران
به راه من در آمدی
و
باز خواهی گشت
بدون آنکه بباری بر این دل تشنه
چرا که باد خزان دلم خبر آورد
که باد محبت ز سوی تو آید
تویی که منتظرت بودم
ای همیشه عزیز
ببار بر دل من
تشنه ام مگذار
که تشنه ی محبت بی انتهای توام
سروده شده در تاریخ : 15-11-1392